شخصی به من گفت: آیا انکار میکنی که کتکزدن نوعی نظم و انضباط است؟ آیا منکر فرمان خداوند و رسولش هستی؟ رسول خدا (ص) فرمود: «مُرُوا أَوْلاَدَكُمْ بِالصَّلاَةِ وَهُمْ أَبْنَاءُ سَبْعِ سِنِينَ وَاضْرِبُوهُمْ عَلَيْهَا وَهُمْ أَبْنَاءُ عَشْرٍ وَفَرِّقُوا بَيْنَهُمْ فِي الْمَضَاجِعِ»، «فرزندان خود را در هفت سالگی به نماز خواندن امر کنید و در ده سالگی آنها را کتک بزنند و بستر خوابشان را از هم جدا کنید.»
در پاسخ به او گفتم:
نخست اینکه: ضرب و شتم به هر شکل و نوعی که باشد، رفتاری پرخاشگرانه، غیر اصولی و نادرست است که
بر اساس تحقیقات روانشناسی در همهی مؤسسات علمی و آموزشی دنیا تنبیه بدنی کودکان مردود است و این موضوع مورد توافق همه جوامع متمدن دنیاست.
دوم: کتک زدن کودکان در واقع نوعی توهین، خوار و حقیر شمردن آنهاست و این جنایت علیه بشریت است؛ چراکه کودکانی بودهاند که به دلیل همین پرخاشگریها و بدرفتاریهای والدین، جان خود را از دست دادهاند که نوعی خشونت فیزیکی به کودک بیچارهای است که از انجام کارهای خودش هم ناتوان است و هیچ دفاعی از خود ندارد؛ و چه کودکانی که به دلیل همین ضرب و شتمها از بیماریهای روانی، معلولیت و ناتوانیهای جسمی رنج میبرند و برخی دیگر نیز به دلیل کاشتن بذر خشونت در روح لطیف خود، عُقدهای و دچار مشکلات روحی و روانی شدهاند؛ بنابراین بیشتر آنها وقتی بزرگ شدهاند و به قدرت و اقتداری رسیدهاند از جامعه انتقام گرفتهاند؛ چراکه در کودکی و نوجوانی مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند! هر که باد بکارد ، طوفان درو کند.
سوم: این حدیث اگرچه بر سر زبانها جاری است و متأسفانه در آگاهی دینی جوامع اسلامی ما رسوخ کرده است، حدیث ضعیف و نادرستی است و مستندات آن همه مشکلدار است و اگر خوف از طولانی شدن این نوشتار نمیبود، همهی دلایل نادرستی آن را رو میکردم و آنها را به نقد میکشاندم تا از بیخ و بُن کنده میشد و اثری از آن باقی نمیماند. در معتبرترین کتابهای حدیثی اهل سنت (بخاری و مسلم) خبری از آن نیست و نهایت سخنی که در مورد آن گفتهاند درجه «حسن» است! باید این نکته را اضافه کنیم که این حدیث فراخوانی است برای والدین که از سلطهی خود علیه کودکان سوء استفاده کنند، به ویژه در موضوع مهمی چون عبادت که تنها بر اساس ایمانی که در قلب پایدار و مستقر است، انجام میشود و لازمه آن اختیار است نه الزام و اجبار؛ بنابراین باید به راحتی آن را رد کنیم تا مانع گسترش شر و بدی به نام سنت پیامبر (ص) شویم.
چهارم: چگونه میتوان گفت پیامبر بزرگوار (ص) که هرگز با دست خود کسی را نزده، نه زنی و نه خدمتکاری، مگر در میدان جنگ، کسی که خداوند متعال او را به عنوان رحمت برای جهانیان فرستاد و در نمایش رحمت و بخشش، بینظیر و الگو بوده، دستور کتک زدن کودکان برای عادت دادن آنها به عبادت را صادر کرده است؟ خداوند متعال رسالت وی را در بیش از بیست جا در قرآن اینگونه روشن کرده است: «لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ»، «وَمَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّارٍ»، «لَیسَ عَلَیک هُدَاهُمْ»، «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاک عَلَیهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیک إِلَّا الْبَلَاغُ»، «فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیک الْبَلَاغُ الْمُبِینُ»
پنجم: چگونه میتوان گفت که خداوند متعال دستور به ضرب و شتم کودکان را صادر کرده است؟ و هیچ یک از این ادعاها سهمی از حقیقت نداشته و اثری از آنها در کتاب خداوند متعال وجود ندارند، بلکه آیات قرآن کریم بر خلاف آن امر کرده است: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَی»، «خداوند به عدالت، احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد»(نحل: 90)
دوستم در مخالفت سخنانم گفت: اما بسیاری از ائمه و فقهای بزرگ به این حدیث استدلال و درستی آن را تأیید کردهاند و در رأس آنها امام نووی قرار دارد. اگر این حدیث نزد تو ضعیف است، نزد کسانی که از تو بزرگتر هستند، صحیح است؛ آیا آنها را کنار بزنیم و تو را تأیید کنیم؟ نهایتاً بگویید این یک اختلاف طبیعی است و دیگر به مخالفان خودتان تهمت نزنید؟
در پاسخ گفتم: برای من اهمیتی ندارد که چه کسی به آن استناد میکند و یا نمیکند؛ ما امت انتقادکردن هستیم، امت امر به معروف و نهی از منکر! نمیترسیم به خطاکار بگوییم تو اشتباه کردهای؛ از طرفی هم سخنان هر کسی به خودی خود دلیل و برهان نیست؛ آنها گفتههای انسانی هستند که در آنها قداستی وجود ندارد. خدا رحمت کند امام مالک بن انس را که فرمود: از سخنان هرکسی میشود بهره برد یا کنار زد، به جز پیامبر که درود خدا بر او باد.
برادر ارجمندم، ما در مورد فضایل اعمال صحبت نمیکنیم که شما فرهنگ اختلاف (نفی مخالف ممنوع است) را به من یادآوری میکنید، بلکه در مورد جنایتی است که مراکز علمی و تحقیقات روانشناسی آن را در شمار خشونت خانگی طبقهبندی کردهاند. این گشودن درهای شر است، و فکر نمیکنم شما بتوانید پیامدهای آن را تحمل کنید! در غیر این صورت، آیا میتوانید با توجیه جنایت کشتن یا مجروح کردن یک کودک که پدرش او را بیش از حد کتک زده است، پاسخگوی خداوند متعال در روز قیامت باشید؟ آیا میتوان تصور کرد که کتک زدن راهی برای عادت دادن کودک به عبادت است؟ چه نوع عبادتی است که با فشار، اجبار و بدرفتاری انجام میشود، آن هم بر کسی که هنوز به سن تکلیف نرسیده است؟ آیا خداوند متعال به چنین عبادتی نیاز دارد؟
بسیاری از روایات منسوب به رسول خدا (ص) عاری از ایراد و اشتباه نیستند؛ زیرا احکامی که حدیثشناسان وضع کردهاند در معرض خطا و اشتباه است و به طور طبیعی برای همهی انسانها پیش میآید و هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نیست؛ مانند سردرگمی، خطا، اشتباه، حذف و فراموشی. احادیث به صورت شفاهی از طریق چهار نسل - حداقل - تا زمانی که به پایینترین راوی برسد، منتقل شدهاند، علاوه بر این اصحاب، معانی را از پیامبر (ص) نقل میکردند و نه الفاظ را؛ راویان نیز در متن احادیث با افزودن و حذف کردن عباراتی، دخل و تصرف داشتهاند و این چیزی است که امام محمد بن اسماعیل بخاری به آن اعتراف میکند؛ بنابراین برای شما روشن میشود چگونه چنین روایاتی به ما رسیدهاند که نمیتوان آن را به رسول خدا نسبت داد.
خلاصه اینکه در هر صورت ما شدیداً نیاز داریم بسیاری از احادیث منسوب به پیامبر(ص)، علیرغم شیوع و متداول بودن آنها، به ویژه اگر بوی توهین به مقام والای نبوت از آن احساس شود، نقد و بررسی کنیم؛ از جمله روایاتی که خشونت شدید علیه کودکان یا زنان را به مردی که تمام معانی کرامت انسانی و بزرگواری را در تعاملات و اخلاق خود نشان داد، نسبت میدهد. خداوند متعال در دفاع از او، اینچنین وی را توصیف میکند: « وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» و راست گفت خداوند بلندمرتبه.
نظرات